امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://u20.cloob24.com
0
یچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام امام هشتم.

 

 

 

مقام رضا در عرفان و اخلاق اسلامی از بالاترین مقامات است که در آثار مختلف روایی، اخلاقی و عرفانی از آن بحث شده است. این اصطلاح ریشه در قرآن کریم و اسمای الهی دارد و خداوند خود را بدین لقب و صفت ستوده و از آن به رضوان تعبیر کرده است. (1)

تعریف مقام رضا در عرفان
از نگاه عرفا برای مقام رضا تعاریف متعددی مطرح شده است. از نظر برخی رضا عبارت از است رفع کراهت و استحلای مرارت احکام قضا که بعد از عبور از منزل توکل است و نهایت مقام سالکان است. (2)بعضی رضا را خشنودی بنده از خداوند و مقدرات او می دانند و معتقدند مقام رضا فوق مقام تسلیم دون مقام فنا است. (3)
این مقام از آن جهت که مفتاح مغالق ابواب باقی مقامات است، به باب الله الاعظم موسوم شده است.(4)
علت تسمیه حضرت رضا علیه السلام به این نام
هر یک از امامان دوازده گانه با وجود برخورداری از کمالات و فضایل اخلاقی در حد کامل و تمام، به نوعی بیانگر تجلی یکی از اسماء و صفات الهی بوده و بیش از دیگران در ظهور آن صفت درخشیده اند. در واقع نام های همه ائمه بازگو کننده یک سلسله واقعیاتی متناسب با شخصیت آنها بوده است.
امام رضا القاب بسیاری دارند از جمله صابر، زکی، ولی و رضا(5)ایشان در صفت رضا سرآمد و شاخصه سایر امامان (علیهم السلام)بودند و این لقب از ده ها فضیلت نفسانی و از زمینه ساز بودن ده‎ها فضیلت دیگر حکایت می کند.
مورخان درباره ی اینکه چرا امام هشتم (علیه السلام)به صفت «رضا» ملقّب شده اند، دلایلی مطرح کردند که به مهم ترین آنها اشاره می شود.
1-    امام رضا (علیه السلام)در راستای خرسندی به قضای الهی و بهره مندی از مقام صبر که از ارزشمندترین مقامات عرفانی است، مورد رضا و پسند خداوند در آسمان و مورد رضای رسول خدا، امامان (علیهم السلام)و دوست و دشمن در زمین شدند به همین دلیل این لقب به ایشان اختصاص یافته است. (6)
2-    علت ملقب بودن آن حضرت به رضا این بوده که هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به ولایت عهدی او رضایت دادند و چینین چیزی برای هیچ یک از پدران وی اتفاق نیفتاده است؛ از این رو در میان ائمه (علیهم السلام)تنها ایشان رضا نامیده شدند(7)
3-     - آن حضرت راضی به رضای پروردگار بود و به این خصلت ارزشمند که مقامی بالاتر از مقام صبر نیست، آراسته بودند. (8)
4-    مأمون آن حضرت را الرضی من آل محمد (علیهم السلام)نامید. (9)بیشتر دانشمندان عامه مأمون را نامگذار اصلی دانسته‎اند که وقتی او را ولیعهد خود نمود به نام او درهم و دنیا سکه زد. (10)و البته حضرت جواد (علیه السلام)ضمن رد هرگونه رضایت پدر بزرگوارش از پذیرش ولایت عهدی، به صراحت می فرمایند: «دروغ گفتند و به گناه اندر افتادند! چنین نیست، بلکه خداوند تبارک و تعالی او را «رضا» نام داده است، زیرا در آسمان، خدا از او راضی بود و در زمین خدا از پیامبر و امامان (علیهم السلام)پس از او رضایت داشت. (11)
5-    برخی از راویان معتقدند که امام کاظم (علیه السلام)خود این لقب را به پسرش داد. سلیمان بن حفص گوید که امام موسی بن جعفر (علیه السلام)، علی پسرش را رضا نامید و از او با این عنوان نام می برد. (12)
6-    البته در این بین علامه جوادی آملی از علمای معاصر در مورد وجه تسمیه دادن لقب رضا به امام هشتم نظر قابل تاملی دارند. ایشان در بخشی از گفتاری طولانی پیرامون امام رضا می‏فرمایند:
هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام امام هشتم؛ هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمی شود، مگر به وساطت مقام رضوان رضا (سلام الله علیه)؛ و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد، مگر به وساطت مقام امام رضا! او نه چون به مقام رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده است! بلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند، ملقّب به رضا شد.
ممکن است در بین آحاد امّت کسانی باشند که به مقام رضوان راه پیدا کنند؛ چون پایان بخش سوره مبارکه فجر که فرمود: یا أیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَهُ ارْجِعِی إلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرضِیَّه مخصوص ائمه (ع)نیست، شامل سائر انسانهای ملکوتی‌منش هم می‌شود. ممکن است در بین امّت کسانی باشند که دارای نفس مطمئنه و نائل به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً بشوند، امّا رضا نخواهند بود! آنها جزء امّت‌اند، ولی امام رضا (ع)واسطه است که چنین افرادی در بین امّت به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً راه پیدا می کنند. 
اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلّی است. اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به برکت امام رضا(ع)است. اگر فرزندی کوشید، رضای پدر و مادر را فراهم کرد؛ چه بداند و چه نداند، به وساطت مقام امام رضا(ع)است. و اگر عالم حوزوی یا اندیشور دانشگاهی به مقام علم و دانش بار یافت و بر کُرسی استادی تکیه زد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به وساطت مقام ایشان است.(13)

 

فهرست منابع:
1-    توبه: 72
2-    کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص399
3-    شرح حدیث جنود عقل و جهل، خمینی، ص162
4-    شرح گلشن راز، لاهیجی، ص277
5-    فصول المهمه، ابن صباغ، ص244
6-    محمدی اشتهاردی، نگاهی بر زندگی امام رضا (علیه السلام)، 
ص 14
7-    اعلام الوری، الطبرسی، ج2، ص14، المناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص367
8-    انوار البهیّه، قمی، ص 330
9-    تاریخ الطبری، ج7،ص1391
10-    تاریخ الامم و الملوک، طبری شافعی، ج5، ص138؛ تاریخ مختصر الدول، ابن عنبری، ص 134
11-     ابن بابویه، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج1، ص22-23
12-    پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام)، شریف القرشی، ج1، ص 43
13-    http://www.khabaronline.ir/detail/101649/culture/religion

 

منبع: سایت masaf.ir

0
آسیب‎های اجتماعی نوپدید، رهاورد فضای مجازی است که نتیجه آن تغییر سبک زندگی به شکل بنیادین است.

 

در شماره ی قبلی بنیادی ترین آسیب‎های ماهواره بر حریم خانواده را مطرح کردیم. در این شماره به تشریح آسیب‎های شبکه‎های اجتماعی مجازی و تاثیراتشان به عنوان منبعی بسیار مهم و نوپدید از قدرت نرم می‎پردازیم.
آسیب‌های نوپدید: آسیب‌های اجتماعی جدیدی که به خاطر نداشتن سبقه و پیشینه در جوامع انسانی به آن‎ها آسیب‌های اجتماعی نوپدید می‌گویند. آسیب‌های نوپدید، مرتبط با فناوری جدید ارتباطی است که آسیب های ناشی از استفاده از ماهواره و فضاهای مجازی می‌تواند در این مجموعه قرار گیرد. (1)
شبکه‎های اجتماعی مجازی با توجه به کارکردهای متنوعشان برای ترویج سبک زندگی مبتنی بر اینترنت به جای سبک های ملی-دینی کشورها، مورد استقبال قرار گرفته‎اند. در این رسانه اجتماعی نوین، دیگر رسانه مالک مخاطبان نیست، محدویت زمان و مکان وجود ندارد، متن، صوت و تصویر در دسترس همگان قرار گرفته است و برقراری ارتباط می تواند با کارهای روزانه عجین شود. در این میان جوانان بیش از همه، این رسانه اجتماعی را در زندگی خود به کار گرفته اند. (2)
ویژگی های شبکه های اجتماعی
برخی از مهم ترین ویژگی های شبکه های اجتماعی عبارتند از:
-  دسترسی و وسعت؛
-  کم هزینه بودن؛
- جهانی و فرامرزی بودن؛
  ارتباط فوری؛
- دستیابی آسان به آخرین اطلاعات؛ 
-   جذابیت و تنوع؛ 
-   آزادی اطلاعات و ارتباطات؛ 
-    چند رسانه ای بودن؛
-  جمع گرایی و شبکه سازی انسانی؛
 -   تعامل گرایی؛
-   بهره گیری بدون نیاز به مهارت و تخصص؛
-   پیوستگی و مداومت؛ 
-   به اشتراک گذاری علاقه‌مندی‌ها (دیدگاه‌های سیاسی، مذهبی، ملی)(3)

شبکه‎های اجتماعی و تغییر سبک زندگی


نقش شبکه های اجتماعی در تغییر سبک زندگی جوانان و برخی کارکردهای آن در دنیای امروز عبارتند از:
•    تغییر شکل ارتباطات: ارتباطات نوشتاری فاقد احساس شکل جدیدی از هویت مجازی را تشکیل می‎دهد.
•    سرمایه اجتماعی: منبعی برای تعیین سطح سرمایه اجتماعی
•    عدم نیاز به حضور فیزیکی و برآوردن نیازها از طریق فضای مجازی (4)
•    شبکه‌های اجتماعی، روابط دوستی افراد دور از هم را  مستحکم‌تر می‌کند، اما بر روابط دوستی افراد نزدیک به هم، تاثیر منفی دارد. عشق‌های مجازی، فرقه‌های نوظهور انحرافی، عشق‌های مثلثی، از بین رفتن قبح روابط نامتعارف، چت روم‌ها، کلاهبرداری و سوء استفاده از دختران و پسران، ارائه شخصیت‌های دروغین، ازدواج‌های اینترنتی، هرزنگاری از ویژگی‎های منفی شبکه‎های اجتماعی است.
•    در بحث ازدواج، رشد و گسترش استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی مسائلی مانند ناپایداری ازدواج‌ها، تغییر الگوی همسرگزینی، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش تنوع‌طلبی جنسی مردان و زنان و. را به وجود آورده است. 
•    گسترش فضای مجازی در حوزه رابطه فرزندان و والدین نیز تغییراتی به وجود آورده است که از جمله به مواردی مانند کاهش نقش خانواده به عنوان مرجع، کاهش ارتباط والدین با فرزند، شکاف نسلی به دلیل رشد تکنولوژی، از بین رفتن حریم بین فرزندان و والدین و ایستادن در برابر یکی از والدین یا هر دو، می‌توان اشاره کرد. 
•    عکس سلفی (خودنگاری)گرفتن و اشتراک گذاری آن روی صفحات شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام: دانشمندان معتقدند که این گونه رفتارها می تواند آسیب های جدی به مغز انسان وارد کرده و به ویژه در افراد ایجاد کمبود اعتماد به نفس کند. (5) 
به اعتقاد مانوئل کاستلز (جامعه‌شناس اسپانیایی و نویسنده سه‌گانه مهم عصر اطلاعات)، بازیگران سیاسی، از طریق رسانه های نوین، در بازی قدرت (نرم)حضور دارند. بازی سیاسی، به نحو فزاینده ای در فضای رسانه ها صورت می گیرد. وی همچنین به نقش تکنولوژی های ارتباطی، مانند اینترنت، در عضوگیری و گسترش قدرت جنبش های  اجتماعی اشاره می کند. شبکه های اجتماعی شکل نوینی از ارتباطات اند که در عین حال جمعی بوده و به صورت انفرادی تولید و دریافت می شوند و در سراسر جهان، به ابزاری در خدمت جنبش های اجتماعی می باشند؛ جنبش های مذکور، برای دستیابی به اهداف خود، در سه زمینه توانمندی دارند: شکل دادن به هویت جمعی، متقاعد ساختن پیروان خود و بسیج آن ها. (6)

به طور خلاصه، پیامدها و اثرات منفی شبکه‌های اجتماعی مجازی بر فرد و خانواده عبارتند از: 

1- شکل‌گیری و ترویج سریع شایعات و اخبار کذب

2- تبلیغات ضد دینی و القای شبهات در عقاید افراد، تضعیف اعتقادات
3- نقض حریم خصوصی افراد، مصنوعی شدن ارتباطات و از بین رفتن روابط صحیح اجتماعی              
4- تضعیف نهاد خانواده و صله ارحام                                                                    
5- بی‌هویتی، بحران هویت و اختلال شخصیت در بین نوجوانان و جوانان                                 
6- انزوا و دور ماندن از محیط‌های واقعی اجتماع                                      
7- تغییر سبک زندگی و ذائقه جوانان 
8- شکل گیری خرده فرهنگ‌های مختلف      
9- رواج سطحی نگری فکری  
10- گسست فکری، عاطفی و فیزیکی بین والدین و فرزندان 
11- تهدید بنیان‌های خانواده و افزایش سن ازدواج، طلاق، فرار  از منزل، فحشا، سردی روابط زن و شوهر 
12- گسترش عکس سلفی (خودنگاری)و خودشیفتگی های روانی و اشتراک گذاری در فضای مجازی

13- تأثیرات منفی رفتاری نظیر تکیه کلام، اصطلاحات مخصوص، تیپ شخصیتی و ظاهری
14- جرأت و جسارت ارتکاب جرم به خاطر ناشناخته بودن در محیط سایبری

15- اعتیاد رفتاری به شبکه‌های اجتماعی، مختل شدن فعالیتهای روزمره، رها کردن شغل (بیکاری) 
16- فریب و بهره کشی جنسی، انحرافات و اختلالات جنسی

17- تلف شدن وقت جوانان و فاصله گرفتن آن ها از واقعیت 

  18- سوء استفاده از اطلاعات داخل رایانه‌های خصوصی مردم     
19- دوستی‌های بدون مرز و ضابطه و روابط نامشروع
 20- قرار دادن فایل‌های مبتذل در دسترس عموم کاربران

21- تعارض ارزش‌ها، انتقال هنجارها و نرم‌های ارزشی و اخلاقی غربی  

  22- آسیب‌های جسمانی از قبیل فشارهای عصبی، افسردگی، چاقی، انزوا، بی‌خوابی، چشم درد (7)  

 

منابع
1-    دژبانی علی، کارشناس ارشد علوم تربیتی (مدیریت آموزشی)، http://pajohe.ir/articles/categories/maghalat/1387/ 
2-    امیرپور مهناز، گریوانی مریم 
3-    همان
4-    همان
5-    دژبانی علی، کارشناس ارشد علوم تربیتی (مدیریت آموزشی)، http://pajohe.ir/articles/categories/maghalat/1387/ 
6-    محمدی رضا، http://andeshenews.ir/?p=8963

7-    دژبانی علی، کارشناس ارشد علوم تربیتی (مدیریت آموزشی)، http://pajohe.ir/articles/categories/maghalat/1387/

0
تشکیل خانواده در اسلام، مسئله‏اى حیاتى و برنامه‏اى عالى است که اگر چه برمبناى مقررات و قوانین قرآنى، روایى و شرعى جامه عمل مى‏پوشد امّا نخستین مایه‏هاى آن بصورت غریزه، محبّت، عاطفه و اشتیاق متقابل زوج به اراده‏ى حکیمانه حضرت بارى تعالى در نهاد انسان قرار داده شده است. ایجاد آرامش و مودت بر اثر ازدواج از نشانه‏هاى لطف خداوند مى‏باشد.(1)

 

پژوهش پیرامون همسر دلخواه‏
تشکیل کانونى به نام خانواده اهمیت شایان توجهى دارد زیرا هر کدام از دختر و پسر مى‏خواهد براى خود شریکى در مسیر زندگى خویش برگزیند که تا پایان عمر با وى خواهد بود و از همه اسرار و رموز او باخبر خواهد گردید.
شریکى که مادر فرزندان، و مربّى کودکان است و یا آن که پدر و مسؤول و مدیر خانواده است و در صورت انتخاب درست، به اعتبار، عزت و آبروى طرفین افزوده خواهد شد، بنابراین عقل و برهان چنین قضاوت مى‏کند که درباره‏ى همسر آینده باید بررسى هایى بعمل آورد. از این جهت حضرت امام رضا(ع)فرموده‏اند: «النکاحُ رِقٌ فاذا انْکَحَ اَحَدُکُمْ ولیْدهً فَقَدْ ارقّها فلْینْظُرْ اَحَدَکُمْ لِمَنْ یَرُقُّ کریمته.»(2)
براساس این روایت نورانى کسى که دختر خویش را شوهر مى‏دهد در واقع او را از حوزه ى اختیار خویش بیرون مى‏آورد و در اختیار دیگرى قرار مى‏دهد بنابراین باید خانواده‏ها بررسى کنند که دختر خویش را به چه کسى مى‏دهند و پاره‏اى از حیات خود و محصول تلاش‏ها، تربیت‏هاى خویشتن را به دست چه فردى مى‏سپارند.
بنابراین دختر و پسر قبل از ازدواج باید از روحیات، عادات، اخلاق و سلامت فیزیکى و روانى یکدیگر در حد ضرورت باخبر باشند. از این جهت است که رسول اکرم (ص)تأکید نموده‏اند با افراد داراى حسب و نسب وصلت کنید زیرا تمامى خصائل و صفات والدین به فرزندان انتقال مى‏یابد.(3)
خانواده‏ها مراقب باشند دختر با ایمان خود را به جوانى که اهل حق و حقیقت نمى‏باشد و خود در باتلاق انحراف دست و پا مى‏زند ندهند و براى جوان پاک خود دخترى را که به ارزش‏ها و فضایل پشت پا زده است انتخاب نکنند.
حضرت امام رضا(ع)مسلمانان را از وصلت با شرابخواران نهى کرده‏اند: «و ایّاکَ انْ تُزَوَّجَ شارِبَ الَخَمْر فان زَوَّجْتهُ فکانما قَدّتْ الى الزّنا؛(4)اجتناب کن از این که دختر خود را به شرابخوارى بدهى که اگر او را به چنین تبهکارى شوهر دهى گویا آن که آن پاکدامن را به زنا داده‏اى؟!» آرى آن که پاى بند واجبات الهى نمى‏باشد و از ارتکاب فسق و فجور پروا ندارد و از حسنات اخلاقى بى بهره است نباید به عنوان همسر آینده برگزیده شود زیرا بنا به فرمایش ائمه هدى آثار حرام و گناه در نسل آشکار مى‏گردد.(5)
ایجاد آرامش و مودت بر اثر ازدواج از نشانه‏هاى لطف خداوند مى‏باشد.

مراسم عروسى‏
آداب و رسوم عقد و عروسى باید توأم با وقار، حفظ کرامت و شخصیت و به دور از هرگونه محرمات و عوامل محرّک شهوات باشد تا رحمت الهى را جلب کند و عاملى براى عمل گردیدن برکات آسمانى گردد. در فرهنگ اسلامى تأکید بر این است که این مراسم بهتر است شب هنگام برگزار شود چنانچه عروسى حضرت زهرا(س)در هنگام شب انجام گردید.

0
دیگران حرف‌های ما را بسیار متفاوت‌تر از آنچه منظور ماست،‌ تفسیر می‌کنند. وقتی شما بدون ملاحظه چیزی می‌گویید، حرف‌های‌تان منجر به ایجاد احساسی بد در سایرین می‌شود. این اشتباهات زمانی اتفاق می‌افتد که ما در مورد چیزی که اطلاعی از آن نداریم اظهار نظر می‌‌کنیم. درک پیامدهای حرف‌ها نیاز به آگاهیِ اجتماعی دارد که به معنای توانایی درک احساسات و موقعیت سایر افراد است. در این نوشته شما با جملات منفی‌ آشنا می‌شوید که افراد باهوش هرگز در مکالمه‌ها به‌کار نمی‌برند

 

موسسه‌ی تلنت اسمارت (TalentSmart)با آزمایشِ هوشِ عاطفیِ (EQ)بیش از یک میلیون نفر، کشف کرده که آگاهی اجتماعی،‌ مهارتی است که بسیاری از افراد از آن بی‌بهره هستند. ما دچارِ کمبودِ آگاهیِ اجتماعی هستیم زیرا اغلب بر حرف‌هایی که می‌خواهیم در جوابِ سایرین بدهیم و تاثیر حرف‌های دیگران روی خودمان تمرکز داریم به همین دلیل معمولا توجهی به دیدگاه دیگران نداریم. این مسئله،‌ مشکل‌آفرین است زیرا آدم‌ها پیچیده هستند و شما نمی‌توانید بدون توجه کامل به افراد، آنها را درک کنید. خوبیِ آگاهیِ اجتماعی این است که می‌توان تنها با اصلاحاتی اندک در گفتار، به طور عمیقی روابط با افراد را بهبود بخشید.

به این دلیل افرادی که هوش عاطفی بالاتری دارند، مراقب هستند تا در محاورات خود از برخی اصطلاحات رایج خودداری کنند. در ادامه 9 مورد از بدترین جملات منفی که باید از آنها اجتناب کنید، بیان می‌شود.

1. خسته به نظر می‌رسی

خسته به نظر می‌رسی

افراد خسته،‌ از نظر دیگران اصلا جذاب نیستند. آنها اغلب چشمانی گود‌افتاده و موهایی آشفته دارند،‌ تمرکز ندارند و بدخُلق به نظر می‌رسند. گفتن این عبارت به افراد به این معنی است که آنها ویژگی‌های مذکور را دارا می‌باشند.

به جای گفتن این عبارت بگویید: «همه چیز رو‌به‌راه است؟»

برخی افراد وقتی می‌بینند کسی خسته و آشفته به نظر می‌رسد، می‌خواهند به او کمک کنند بنابراین می‌پرسند آیا همه چیز خوب است یا نه. به جای توجه به وضعیت ظاهری نامناسبِ فرد، تنها حالش را بپرسید تا باب گفتگو باز شود و او بتواند احساسش را با شما در میان بگذارد. مهم‌تر از هر چیز این است که از نظر او، شما فردی دلسوز و همراه خواهید بود نه گستاخ و بی‌ملاحظه.

2. وای! چقدر لاغر شدی

باز هم یک عبارت به ظاهر خوب که در واقع نوعی تعارف است. این جمله، این حس را در فرد ایجاد می‌کند که مورد نقد قرار گرفته است. گفتن عبارت «چقدر لاغر شده‌ای» باعث می‌شود طرف مقابل فکر کند که قبلا چاق یا نامناسب به نظر می‌رسیده است.

به جای گفتن این عبارت بگویید: «عالی به نظر می‌رسی.» این عبارت خیلی خوب است. سعی کنید به جای مقایسه‌ی ظاهر فرد با گذشته‌اش،‌ تنها از ظاهر مناسب فعلیِ او تعریف کنید و به ظاهر قبلی‌اش اشاره نکنید.

3. لیاقتت بیشتر از اینهاست

تو از او خیلی بهتر هستی

وقتی کسی از رابطه‌ای شخصی یا حرفه‌ای خارج شده است،‌ گفتن این عبارت به این معناست که او انتخاب مناسبی نداشته و سلیقه‌ی خوبی ندارد.

به جای گفتن این عبارت، به او بگویید: «خودش ضرر کرده». این عبارت نشان‌دهنده‌ی دید خوش‌بینانه و مشتاقانه‌ی شماست و دارای لحن منتقدانه نیست.

4. تو همیشه… یا تو هیچ‌وقت…

هیچ‌کس همیشه یا هرگز کاری را انجام نمی‌دهد. افراد خودشان را در یک بُعد یا موقعیت نمی‌بینند، بنابراین نباید آنها را این‌گونه توصیف کنید. این عبارات باعث می‌شود افراد موضع دفاعی بگیرند و دلشان نخواد حرف شما را بشنوند. که حالت خیلی بدی است، زیرا احتمالا شما وقتی این عبارات را به کار می‌برید که می‌خواهید چیز مهمی بگویید و بحث راه بیاندازید.

به جای این عبارات به سادگی به این نکته اشاره کنید که طرف مقابل چه کاری انجام داده که به نظر شما اشتباه بوده. حقیقت را بگویید. اگر تکرار این رفتار،‌ واقعا مسئله‌ساز شده است می‌توانید بگویید «به نظر می‌رسد که تو اغلب این کار را انجام می‌دهی» یا «متوجه شده‌ام که تو اغلب این کار را انجام می‌دهی».

5. نسبت به سن‌ات خیلی جوان به نظر می‌رسی

خوب موندی - پرهیز از بکاربردن عبارات منفی

عبارت «تو نسبت به» به عنوان یک توصیف‌کننده می‌تواند توأمان هم مهربانانه هم بی‌ادبانه باشد. هیچ‌کس نمی‌خواهد تا دمِ مرگ مانند یک ورزشکار عالی به نظر برسد یا خیلی خوب باشد. افراد تنها می‌خواهند سالم و متناسب باشند.

به جای گفتن این عبارت بگویید: «فوق‌العاده به نظر می‌رسی.»

این عبارت معجزه می‌کند. عبارات هوشمندانه نیازی به توصیف‌کننده ندارند.

6. به تو گفته بودم که…

ما گاهی بعضی چیزها را فراموش می‌کنیم. به نظر می‌رسد که بیان این عبارت و تکرار آن نوعی توهین تلقی می‌شود و پذیرش آن برای افراد سخت است، مخصوصا افرادی که واقعا مشتاق هستند تا دیدگاه شما را بدانند. تکرار این جمله بیان‌گر آن است که شما شخصیت متزلزلی دارید یا خود را بهتر از دیگران می‌دانید یا هر دو. افرادی که از این عبارت استفاده می‌کنند واقعا چنین احساسی دارند.

به جای اینکه این عبارت را تکرار ‌کنید، ببینید چطور می‌توانید حرف‌های‌تان را به طور واضح‌تر و جالب‌تری منتقل کنید. به این ترتیب هیچ‌کس حرف‌های شما را فراموش نخواهد کرد.

7. موفق باشی

آرزوی موفقیت - پرهیز از بکاربردن عبارات منفی

مسلما اگر برای کسی آرزوی موفقیت بکنید،‌ دنیا به آخر نمی‌رسد اما می‌توانید آرزوی بهتری برای او داشته باشید، زیرا این عبارت به طور نامحسوسی بر این دلالت دارد که او برای موفق شدن به شانس نیاز دارد.

به جای گفتن این عبارت بگویید: «من مطمئنم که از پسِ این کار برمی‌آیی.»

این جمله بهتر از آرزوی موفقیت است، زیرا نشان می‌‌دهد که آن شخص شایستگی و اعتماد به نفس لازم برای کسب موفقیت را دارد و شما با گفتن این جمله از سایرین که تنها آرزوی موفقیت می‌کنند متمایز خواهید شد.

8. حق انتخاب با توست یا هر طور خودت صلاح می‌دانی

شاید نسبت به سوال و نظری که از شما خواسته شده، بی‌تفاوت باشید اما نظر شما برای کسی که سوال را پرسیده مهم است و گرنه نظرتان را نمی‌پرسید.

به جای گفتن این عبارت بگویید: «من نمی‌توانم با قاطعیت در این مورد نظری بدهم، اما به نظر من بعضی موارد هستند که بهتر است آنها را مد نظر داشته باشی…»

وقتی نظرتان را ارائه می‌دهید،‌ حتی اگر بی‌طرف باشید و نظر خاصی نداشته باشید، نشان می‌دهید که برای کسی که از شما نظر خواسته اهمیت قائل هستید.

9. حداقل من هرگز…

این عبارت منفی یک روش پرخاش‌گرانه برای توجیه اشتباهاتِ خود و معطوف کردن توجه دیگران به اشتباه سایر افراد است (کسی که حالا دیگر باید اشتباه او را بخشیده باشید).

به جای آن بگویید: «متاسفم.»

پذیرش اشتباهات بهترین راه برای منطقی و آرام کردن بحث است. پذیرشِ خطا یک راه شگفت‌انگیز برای جلوگیری از تشدید آن است.

ختم کلام

در مکالمات روزانه، چیزهایی به ظاهر کوچک وجود دارند که می‌توانند همه چیز را عوض کنند. این پیشنهادات را در صحبت‌های‌تان لحاظ کنید و از بکاربردن عبارات منفی اجتناب کنید تا بازخوردهای مثبت آن را در زندگی ببینید.

نویسنده: الهام صدوقی نیا

0

داشتن تغذیه‌ی سالم و خوب غذا خوردن، واقعا کار دشواری است. بنابراین خیلی جای شگفتی ندارد که بسیاری از ما در مقاطعی از زندگی خود تلاش کرده‌ایم که راه‌های میانبر را امتحان کنیم؛ به این امید که در روند رسیدن به نتیجه‌ی مورد نظرمان اندکی سرعت ایجاد کرده باشیم. اما واقعیت این است که برخی از این راهکارهای زودبازده که همواره ادعا بر کارآمد بودنشان شده است، آن‌قدر که برای آن‌ها تبلیغ کرده‌اند، مفید نیستند و حتی می‌توانیم بگوییم که بخشی از آن‌ها نه‌تنها مفید نیستند، بلکه می‌توانند خطرساز هم باشند.

در اینجا سعی داربم شماری از معروف‌ترین و شنیده‌شده‌ترین افسانه‌های رایج در مورد تغذیه را ارائه کنیم که پژوهش‌های علمی آن‌ها را به‌کل رد می‌کنند.

1. شما تحت هیچ شرایطی حق خروج از رژیم ندارید

در واقع خیلی هم خوب است که گاهی اوقات از رژیم غذایی سالم خودتان خارج شوید. نیکولا وایت‌هد، یکی از متخصصان تغذیه‌ی شناخته‌شده در بریتانیا، در گفتگو با بیزنس اینسایدر اشاره می‌کند:

اینکه فرد هرازگاهی پرخوری کند هیچ ایرادی ندارد. پرخوری کردن به‌طور مکرر و یک روز در میان است که در طولانی‌مدت منجر به افزایش وزن مجدد می‌شود.

اگر شما موفق شده‌اید از یک رژیم غذایی سرشار از گوشت قرمز و کربوهیدرات‌های فرآوری‌شده به خوردن سبزی بیشتر و غذاهای سرشار از دانه‌ها و پروتئین‌های سالم روی بیاورید، باید بگوییم بخش عظیمی از کار را انجام داده‌اید.

2. محاسبه‌ی کالری‌ بهترین روش برای کاهش وزن است

محاسبه کالری

واقعیت اما چیز دیگری است. با وجود اینکه محاسبه‌ی میزان کالری‌ می‌تواند به‌عنوان یک روش کارآمد و سودمند در یک مجموعه‌ ابزار وسیع‌تر برای کاهش وزن قلمداد شود؛ اما باید در نظر داشت که این کار به‌عنوان یک راه کامل برای رسیدن به شیوه‌ی تغذیه‌ی سالم محسوب نمی‌شود.

دلیل کافی نبودن روش فوق این است که محدود ساختن کالری‌ به‌تنهایی نمی‌تواند تمامی جنبه‌های مربوط به یک غذا و ماده‌ی غذایی مورد نیاز برای بدنتان و ماهیت آن (پروتئین و کربوهیدرات تا ویتامین‌ها و مواد معدنی)را در رژیم غذایی فرد لحاظ کند.

وایت‌هد به‌طور مفید و مختصر، مسئله را این‌گونه بیان می‌کند:

در حالی که کالری‌ وقتی که کار به محاسبه‌ی مقادیر ازدست‌رفته‌ی آن‌ و همچنین حفظ وزن یا افزایش وزن می‌رسد کاملا مهم است؛ اما نمی‌توان آن‌ را به‌عنوان تنها عاملی در نظر داشت که باید در هنگام تلاش برای بهبود سلامتی بر آن‌ها تمرکز کنیم.

 3. خوردن غذای کم‌چرب باعث می‌شود که چربی از دست دهید

واقعیت این است که یک رژیم غذایی با چربی کم لزوما منجر به کاهش وزن و از میان رفتن چربی‌ها منتهی نمی‌شود. در طی یک مطالعه‌ی هشت‌ساله که در آن بیش از 50 هزار زن مورد بررسی قرار گرفته بودند، حدود نیمی از شرکت‌کنندگان تحت یک رژیم غذایی کم‌چربی قرار گرفتند. پژوهشگران پی بردند که در زنانی با رژیم غذایی کم‌چربی، خطر ابتلا به سرطان سینه، سرطان روده بزرگ یا بیماری‌های قلبی کاهشی نداشته است.

علاوه بر آن، آن‌ها لزوما وزن خیلی زیادی از دست نداده بودند. توصیه‌های پزشکی جدید نشان می‌دهند که چربی‌های سالم، همانند آن چربی‌هایی که از آجیل‌، ماهی و آووکادو به دست می‌آیند، واقعا برای حفظ تعادل و هماهنگی بدن انسان لازم و مفید هستند. بنابراین اگر آن‌ها را حذف کرده‌اید یا اینکه از آن‌ها قبل از این استفاده نمی‌کردید، بهتر است که اندکی از این چربی‌ها را در غذای خود لحاظ کنید.

4. رژیم‌های مبتنی بر سم‌زدایی برای آغاز یک رژیم موفق، خوب هستند

حقیقت این است که هیچ فردی به سم‌زدایی نیازی ندارد. بدنتان مگر در صورتی که شما دچار مسمومیت شده باشید، دارای یک سستم بسیار کارآمد و درونی برای پالایش و زدایش اغلب مواد زیان‌آوری است که شما با غذاهایتان می‌خورید. بدن ما از دو اندام مهم سم‌زدایی تشکیل شده است: کبد و کلیه‌ها.

کلیه‌های ما در واقع خون را فیلتر می‌کنند و مواد آلاینده و مضر موجود در غذاهای ما را بازمی‌گردانند و از طرفی هم کبد، کار افزودن مواد شیمیایی و فرآوری را انجام می‌دهد و تمامی مواد شیمیایی مضری را که ما وارد بدنمان می‌کنیم، پاک‌سازی می‌کند. با این تفاسیر، دو اندام فوق در کنار هم بدن ما را به یک مقر بسیار قوی از تصفیه و سم‌زدایی تبدیل می‌کنند.

شاید بپرسید که سم‌زدایی با نوشیدنی‌ها و آبمیوه‌ها چطور؟ باید بگوییم که نه، نیازی نیست.

0

از نظر تئوری، خواب باید 8 ساعت در هر 24 ساعت یا به عبارتی یک‌سوم زندگی ما باشد. اما بسیاری از ما ساعات کمتری می‌خوابیم و تمام طول روز خسته هستیم. ما زمان بیشتری صرف نگرانی برای خوابمان می‌کنیم. کیفیت خواب ما هم اغلب چندان رضایت‌بخش نیست. ما به چقدر خواب احتیاج داریم؟

ساعات خواب برای هر شخصی متفاوت هستند؛ بنابراین به دنبال یک جواب برای همه نباشید. شما ممکن است جزو آن اشخاص به‌شدت نادری باشید که چند ساعت کوتاه خواب شبانه برایشان کافی باشد. شاید هم جزو آن دسته از افراد «پرخواب» باشید که به 11 ساعت خواب شبانه احتیاج دارند.

چند نکته وجود دارد که با استفاده از آن‌ها می‌توانید بفهمید به چند ساعت خواب نیاز دارید و اینکه چگونه می‌توانید کیفیت خواب خود را بالاتر ببرید. 5 نکته‌ی زیر به شما کمک می‌کند تا الگوهای خواب خود را بشناسید و ببینید در مقایسه با دیگر اعضای جامعه، چه وضعیتی دارید.

1. دکترها 7 تا 9 ساعت خواب را از روی علت خاصی توصیه می‌کنند

میزان خواب مورد نیاز مردم، توزیعی منحنی شکل دارد. اغلب افراد جامعه به خوابی بین 7 تا 9 ساعت نیاز دارند تا کاملا سرحال شوند. نمودار زیر توزیع کلی ساعات خواب را نشان می‌دهد.

sleep

2. شما یک ساعت بدن درونی دارید که خواب و بیداری شما را مشخص می‌کند

بسیاری از ما خودمان را در دسته‌بندی‌هایی نظیر افراد شب‌بیدار یا سحرخیز قرار می‌دهیم. این دسته‌بندی علمی نیست؛ بلکه فقط راهی برای مقایسه‌ی خودمان با دیگران است. دیوید ولش، استادیار دانشگاه یو‌سی سن دیگو روی ساعت‌های بیولوژیک مطالعه می‌کند. او می‌گوید:

تعریف شما از افراد سحرخیز و شب‌بیدار کاملا اختیاری است. اگر به نظرسنجی‌های بزرگ صورت گرفته از جمعیت‌ها نگاهی بیندازید، توزیعی معمول از ساعت‌های بیولوژیک افراد می‌بینید. بسیاری از مردم ساعت‌های خواب معمول دارند. برخی از آن‌ها ترجیح می‌دهند زودتر یا دیرتر از خواب برخیزند. گروه‌های کوچکی از مردم هستند که به حالت طبیعی خیلی زود یا دیر از خواب برمی‌خیزند. هیچ قانونی وجود ندارد که ساعت‌های بدنی را از هم تفکیک کند.

همه‌ی ما زمان‌بندی درونی داریم که مسئول حس بیدار شدن یا خواب‌آلودگی ما در ساعت‌های متفاوت روز است. به سبب عواملی همچون سطح هورمون‌ها، ژنتیک و قرارگیری در معرض نور، برخی از ما در ساعت اولیه‌ی صبح هوشیارتر هستیم. برخی دیگر ترجیح می‌دهند که در ساعات میانی‌ روز از خواب برخیزند.

اگر برنامه‌ی زمانی شما در طول شبانه‌روز با ساعت بدنی شما هماهنگ نباشد، در طول روز احساس خستگی خواهید کرد.

3. میزان خواب مورد نیاز شما در طول زندگی‌تان تغییر می‌کند

مقدار خواب 7 تا 9 ساعت پیشنهادشده، برای بزرگ‌سالان استاندارد است. کودکان به ساعات خواب بیشتر و افراد پیرتر به ساعات خواب کمتری احتیاج دارند. نموداری که می‌بینید توسط انجمن ملی خواب آمریکا تهیه شده است و تغییر نیاز شما به خواب در طول زندگی را نشان می‌دهد.

sleep

همان‌طور که میزان نیاز به خواب تغییر می‌کند، ساعت‌های بدنی هم در طول زندگی تغییر می‌کنند. نوجوانان معمولا تمایل دارند صبح‌ها زودتر برخیزند. در دوران بلوغ، افراد بیشتر شب‌بیدار هستند. پس از 20 سالگی است که افراد تلاش می‌کنند صبح‌ها زودتر برخیزند.

4. شما می‌توانید ساعت درونی خودتان را تنظیم کنید

نیازهای خواب شما (هم ساعت بدنی و هوشیاری و هم طول خواب شما)اغلب ژنتیکی هستند؛ ولی کارهایی هست که می‌توانید انجام دهید تا زمان‌بندی خود را تنظیم کنید و حداقل صبح‌ها راحت‌تر از خواب برخیزید.

بدن ما به نور، مخصوصا نور طبیعی خورشید واکنش نشان می‌دهد. قرارگیری در معرض نور خورشید، به بدن شما می‌گوید اکنون زمان هوشیاری و بیدار بودن است.

شب‌هنگام، نشستن در تاریکی،  تولید هورمون ملاتونین را تحریک می‌کند که به ما کمک می‌کند آرام و خواب‌آلود شویم (این پروسه به سبب نور روشن گجت‌های هوشمند ما به تأخیر می‌افتد).

ما می‌توانیم با کنترل در معرض نور قرار گرفتن، ساعت بدن خود را تنظیم کنیم. این پروسه سرگرم سازی خوانده می‌شود و وقتی به منطقه‌های زمانی متفاوت می‌رویم، بدن ما این کار را انجام می‌دهد. به همین دلیل است که پرواززده (Jet Lagged)می‌شویم.

ما می‌توانیم با استفاده از این پروسه به بدنمان آموزش دهیم که زودتر بخوابد و زودتر برخیزد. اگر خود را در معرض نور طبیعی خورشید قرار دهیم و شب‌ها از نورهای درخشان دوری کنیم، بدن ما خود را با وضعیت جدید تطبیق خواهد داد. این کار شما را به فرد سحرخیز تبدیل نمی‌کند؛ اما به شما کمک می‌کند که صبح‌ها با درد و رنج کمتری از رختخواب بیرون بیایید.

5. نیاز خواب شما شخصی است؛ ساعت‌های مورد نیاز خود را پیدا کنید

گاهی اوقات پژوهش‌های جدیدی منتشر می‌شوند و مردم ادعا می‌کنند که مثلا یک پژوهش‌ نشان داده 7 ساعت خواب، برای بدن کافی است.

ما می‌دانیم که افراد با هم فرق دارند و هر کدام نیازهای متفاوتی دارند. یافته‌های یک پژوهش به معنای توصیه‌ای برای همه نیست. کارشناسان خواب توصیه می‌کنند که خودتان باید ساعات خواب مورد نیاز خود را کشف کنید.

برای آنکه این کار را انجام دهید، چند روز در هفته سعی کنید به شکل طبیعی بخوابید. هر وقت که خسته هستید به رختخواب بروید و صبح‌ها هر وقت که می‌توانید از خواب برخیزید. در چنین روزهایی مصرف الکل و کافئین خود را محدود کنید. بدین طریق نیاز شخصی خود را درخواهید یافت.

در طول روز در معرض نور خورشید قرار بگیرید و ورزش کنید. اگر همه‌ی این موارد را انجام دادید اما هنوز هم با مشکلات خواب دست و پنجه نرم می‌کنید، به سراغ یک دکتر بروید. شما ممکن است جزو درصد زیادی از جمعیت باشید که از آپنه خواب تشخیص داده نشده رنج می‌برید، به‌خصوص اگر در خواب خروپف می‌کنید. ممکن است اختلال‌های دیگری هم باعث مشکلات خواب شوند.

سعی کنید حتما زمانی را اختصاص دهید و میزان نیاز خود به خواب را کشف کنید. اگر خواب کافی نداشته باشید، با مشکلات سلامتی جدی روبه‌رو خواهید شد.

منبع: zoomit.ir

0
برخی از توصیه‌ها در زمینه‌ی تغذیه و سلامت نزد مردم رایج هستند که به هیچ عنوان هم صحت علمی ندارند. در این گزارش سعی می‌کنیم به برخی از این توصیه‌های رایج در میان فرهنگ‌های مختلف اشاره کنیم و به توضیح مختصری از واقعیت پشت آن‌ها بپردازیم. شاید شما نیز برخی از این توصیه‌ها را شنیده باشید.

1. مونوسدیم گلوتامات در غذاها باعث بیماری خواهد شد

افسانه‌ی مضر بودن مونوسدیم گلوتامات برای نخستین بار از نامه‌ای آغاز شد که یک پزشک در سال 1968 به ژورنال پزشکی نیوانگلند ارسال کرد و در آن نوشته، برای نخستین بار از اصطلاح «سندرم رستوران چینی» برای توضیح طیف متنوعی از نشانه‌ها شامل کرخی و ضعف عمومی استفاده کرد.

اما با وجود که این پزشک، وجود حالات و عوارض فوق را به‌ ماده‌ی سدیم گلوتامات نسبت می‌داد، پژوهش‌هایش گفته‌ی او را مورد تأیید قرار ندادند.

اجماع علمی کنونی بر پایه‌ی نظر جامعه‌ی شیمی آمریکا بر این است که سدیم مونوگلوتامات می‌تواند به‌طور موقت روی شماری از افراد و آن‌هم در صورت مصرف به مقدار زیاد و با معده‌ی خالی تأثیر بگذارد؛ اما این ماده برای بیشتر افراد کاملا ایمن و بی‌ضرر است.

گفته‌ی جامعه‌ی شیمی کاملا معقول است، سدیم مونوگلوتامات چیزی فراتر از یک اسید آمینه‌ی عادی با یک اتم سدیم اضافی نیست. 

2. قهوه رشدتان را مختل می‌کند

قهوه

در واقع شواهد چندانی برای اثبات این مورد وجود ندارد؛ اما بیشتر پژوهش‌های انجام‌شده به وجود همبستگی میان مصرف کافئین و رشد استخوان در کودکان پی برده‌اند.

پژوهشگران در بزرگ‌سالان مشاهده کرده‌اند که افزایش مصرف کافئین می‌تواند به مقدار بسیار اندکی جذب کلسیم را محدود کند؛ اما این تأثیر به‌قدری کوچک است که یک قاشق غذاخوری از شیر می‌تواند کاملا اثر ایجادشده از جانب یک فنجان قهوه را جبران کند. به‌طور جالبی به نظر می‌رسد که تبلیغات روی شکل گرفتن این افسانه بسیار مؤثر بوده‌اند. 

یک تولیدکننده‌ی غلات صبحانه‌ای به نام C.W. Post در حال تلاش برای بازاریابی برای یک نوشیدنی مختص صبحانه موسوم به پوستوم به‌عنوان جانشینی برای قهوه بود؛ از این‌رو وی تبلیغاتی در مورد مضر بودن این نوشیدنی محبوب به راه انداخت و از آن با تعبیر سم اعصاب یاد کرد؛ سمی که به هیچ عنوان نباید برای کودکان سرو شود.

3. اگر خودتان را نپوشانید، حتما سرما می‌خورید

سرما خوردگی

احساس سرما کردن از نظر فیزیکی آن عاملی نیست که منجر به سرما خوردن شما می‌شود؛ از نظر علمی، قرار گرفتن در معرض ویروس سرماخوردگی است که منجر به بیماری خواهد شد. هیچ شواهدی مبنی بر این وجود ندارد که بیرون رفتن با موی خیس در هنگام سرد بودن هوا، به‌تنهایی باعث بیماری یک فرد شود؛ البته به شرطی که مراقب کم‌گرمایی یا هیپوترمی بدنتان باشید.

اما برخی دلایل معقول هم از نظر علمی برای این امر وجود دارند که چرا افراد در زمستان بیشتر سرما می‌خورند. از آنجایی که ما در زمستان زمان بیشتری در فضاهای بسته سپری می‌کنیم، احتمال اینکه در طول زمستان با فرد حامل ویروس روبرو شویم بیشتر خواهد بود.

همچنین چندین دلیل وجود دارد که بر مبنای آن ما در زمستان برای مقابله با ذرات ویروس، کار دشوارتری داریم. با همه این گفته‌ها، باز هم تأکید می‌کنیم که قرار گرفتن در معرض سرما یا احساس سرما کردن به‌ خودی خود باعث منجر به سرماخوردگی نمی‌شود و حتی بحث‌هایی هم وجود دارد که شاید قرار گرفتن در معرض سرما گاهی منجر به تقویت شما شود.

0
من همیشه خدا را در خوبیها جستجو می کنم. بجای اینکه فکر کنم او در آسمانهاست و اینطوری هیچوقت نتونم حسش کنم، او را در مخلوقاتش جستجو می کنم. خدا قدری از خوبی خودشو توی شما گذاشته و من وقتی بتونم این خوبی رو بشناسم و حس کنم در واقع انگار که خدا رو حس کرده باشم. در سایر مخلوقات هم همینطور: وقتی یه دردمندی میاد پیشم و با لبخند میره، لبخند که میزنه حس می کنم این خداست که داره با لبای او بهم لبخند میزنه. لذا احساس خوبی می کنم و در عین حال بلافاصله این حس منو یاد این میندازه که من فقط وسیله ای بودم برای درک اون فرد و شادکردنش. و در واقع کار اصلی رو خود خدا کرده. راستش من سعی کردم خدا رو اینطوری حس کنم. به تو هم پیشنهاد می کنم که از همین روش جلو بری. وقتی به دیوارها نگاه می کنم و سفیدیشون رو می بینم فکرنمی کنم این سفیدی از خودشونه بلکه فکر می کنم از خداست و لذا در اون سفیدی خدا رو می بینم. وقتی در اتاق بسته میشه بدون اینکه به چارچوب در گیر کنه فکر نمی کنم نجاری که اونو درست کرده این نظم زیبا در کارش رو ذاتا داشته بلکه فکر می کنم خدا بهش ارزونی داشته و لذا با دیدن اون نظم و خیلی نظمهای دیگه خدا رو حس می کنم. اینه که در همه حال حس می کنم خدا هست و این آرامش عجیبی بهم میده. و البته کمکم می کنه که مواظب رفتارم باشم و من همیشه سعی کرده ام که همه چیز را از خدا بدانم. ولذا در هر لحظه به مخلوقات خدا نگاه کرده و او را تحسین وستایش می نمایم. من شما را آدم خوبی ارزیابی می کنم. شما انسان ارزشمندی هستید. اگر میخواهید خدا از شما راضی باشد برای آنچه او آفریده (یعنی خودتان)ارزش قایل شوید. خودتان را گرامی بدارید، به این دلیل که آفریده او هستید و این دلیلی است کافی برای احساس ارزشمندی. همچنانکه وقتی ما بدانیم یک تابلو نقاشی اثر مثلا لئوناردو داوینچی یا ونسان ونگوک یا استاد فرشچیان است برایش ارزش قایلیم، زیرا آنها آدمهای بزرگی بوده اند و لذا آثارشان را باید بدیده احترام نگریست. ما به شعر حافظ و مولانا و سعدی و سهراب  و. اهمیت و ارزش میدهیم چون آنها شعرای بزرگی بوده اند. پس به شما می گویم که من برای شما ارزش زیادی قایلم چون آفریده بزرگترین آفریننده هستید و همینطور از شما میخواهم برای خودتان ارزش بسیار قایل شوید و همه این را از خدا بدانید تا دچار غرور نشوید.

0
 
اگر عاشق نیستی پس که هستی؟ لااقل عاشق خودت باش.
خیلی زیبا بود. زیباییش در همان لحظه اول تمام وجودم را تسخیر کرد.آن قدر زیبا بود که دلم نمی خواست حتی لحظه ای چشم از چشم هایش بردارم.چشم هایش آیینه زندگی بود.سرشار از صداقت و یکرنگی.
احساس می کردم که او لیاقت به دست آوردن همه چیز را دارد. احساس می کردم تمام دنیا و کائنات فقط به خاطر او در گردش و تکاپو هستند.
روح بزرگ و خدایی اش آنقدر زیبا و خواستنی بود که نه تنها من بلکه همه اطرافیان را به سوی خویش جذب می کرد.فقط کافی بود لبخند بزند.
اگر به خودش ایمان پیدا می کرد می توانست حتی کوه ها را هم جابه جا کند.در مقابل ایمان و اراده او هر کاری شدنی بود.همه جنبه های او برایم دوست داشتنی بود.آنقدر در کنار او بودن برایم لذت بخش بود که تمام غصه هایم را فراموش می کردم.در مقابل روح ملکوتی او حتی غم ها و غصه های بزرگ هم می توانست مثل یک امتحان ساده زندگی باشد.اصلا ارزش او بیش از آن بود که لحظه هایش را با ناراحتی های عادی روزمره ام غم انگیز کنم.
آغوش گرم و مهربان او می توانست پناه همه اطرافیانش باشد.روح یگانه و خلاق و بی انتهای او در قالب جسمی دوست داشتنی در این دنیا نمایان شده بود.
و این فرشته زمینی تمام وجودم را از عشق لبریز کرد و از آن زمان به بعد هر زمان که او را می بینم بر لبانم ‹‹ فتبارک الله احسن الخالقین›› جاری می شود. به نظر من او ارزشمندترین کسی است که هر روز در آیینه نصب شده به دیوار اتاقم می بینم.
آخر من عاشق کسی هستم که هر موقع در آیینه نگاه می کنـــــم با چشم هایش به من سلام می کند.
دوستت دارم ای فرشته زمینی
0
چه بخشی از شخصیت شما بر شما حاکم است؟

همانطور که در یادداشت قبلی آمده است؛ از دید ارک برن شخصیت ما از تعامل 3 جزء مختلف(1 – کودک 2 – والد   3 – بالغ)  تشکیل شده است. همچنین توضیح داده شد که خصوصیات هر یک از این 3 بخش چگونه است و اگر هر کدام بر شخصیت یک فرد حاکم شود آن شخص چگونه رفتار می کند، احساس می کند، فکر می کند و یا صحبت می کند.

 

هر یک از سرنخهای زیر نشان دهنده یکی از بخشهای سه گانه شخصیت است:

 

 

 

 1 – جزء کودک

 

الف)  سرنخهای  کلامی:

 

-          کاشکه

 

-          دلم می خواد

 

-          نمی دونم

 

-          می خوام

 

-          به من چه

 

-          شاید وقتی که. (بزرگتر شدم، قبول شدم، مدر ک گرفتم،.)

 

- نگاه کن چه کار کردم.(گزارشم  را ببین، ماشینم را ببین،  لباسم را ببین، کارم رو ببیین و.)

 

- صفات تفصیلی (مثل بهتر، بهترین، بزرگتر، بزرگترین.)

 

مثالی در زیر که همه سرنخهای کلامی از جزء کودک شخصیت ناشی می شود:

 

" کاش پارسال این زمین را خریده بودم داشتم.

 

 دلم می خواد بهترین فرزند را داشته باشم

 

 نمی دونم چطور باید حرفهایم را به بعضی ها بفهمانم.

 

شاید وقتی تجربه دار بشم بتونم.

 

در گزارش من  ، بهترین، پرمحتواترین و. مطالب را خواهی یافت.

 

 

 

ب)سرنخهای جسمانی

 

- غش غش خندیدن

 

- وول خوردن

 

- شعف

 

- چشم پائین انداختن

 

- کج خلقی

 

- جیغ

 

- ناله

 

- چشم گرداندن

 

- شانه بالا انداختن

 

- لج کردن

 

- قهر کردن

 

- سر به سر گذاشتن

 

- رجز خواندن

(بررسی کنید چه مقدار از نظر کیفی و کمی این سرنخها کلامی و جسمانی در شما و اطرافیانتان  وجود دارد. آیا  این سرنخها در شما یا آنها  غالب نیست؟)